اصطلاحاتي پيرامون چشم در زبان لاري
تاریخ انتشار : 14 ارديبهشت 1394 ساعت 02:38:18 | تعداد بازدید: 2336
** چَش گَپ: كسي كه به سهم خود راضي نيست . زيادهخواه، به معني شخص باسخاوت نيز به كار برده ميشود.
***** چَش گُشاد: كسي كه چشمان درشت دارد . كنايه از فردي است كه به كم قانع نيست. ***** چَش شور: كسي كه به ديگران چشم زخم وارد ميكند.
***** چَش خروس: كسي كه چشمهايش تنگ مثل چشم خروس است.
***** چش تَنگ: كسي كه چشمش تنگ است.
***** چَش كاچو: كسي كه چشمش لوچ است.
***** چَش لوشْت: كسي كه بدون رودروايسي، چشمش دنبال چيزهاي ديگران است. پررو. ***** چش فِراغ: كسي كه چشمهايش فراخ و گشاد است.
***** چش پَهن: كسي كه براي انجام كاري به جايي برود و دير از آنجا بيرون
چش فِراغ: كسي كه چشمهايش فراخ و گشاد است.
***** چش پَهن: كسي كه براي انجام كاري به جايي برود و دير از آنجا بيرون برود.
***** چش لِمِزي: كسي كه چشمش ريز و مژههاي بور دارد.
***** چش چَشو: با حسرت و زيرچشمي نگاه كردن.
***** چش خَرو: كسي كه چشمانش خيلي گشاد است.
***** چش گَنَه: كسي كه چشمش ناپاك است – مرد چشمچران.
***** چش سَفيد: صفتي كه بيشتر در مورد دختران پررو به كار برده ميشود